واتسلاو هاول یک «اروپایی بزرگ» *
واتسلاو هاول سیاستمدار، نمایشنامه نویس و نویسنده سرشناس ،زاده ۵ اکتبر ۱۹۳۶ در پراگ، اولین رئیس جمهور جمهوری چک از ۲ فوریه ۱۹۹۳ تا ۲ فوریه ۲۰۰۳ بود.
او در خانواده ای فرهنگی و روشنفکر به دنیا آمد. تردیدی نیست که خانواده هاول در تعاریف و طبقهبندیهایی که چپگرایان عرضه میداشتند، بورژوا محسوب میشدند. چندین نسل از خانواده سرشناس هاولها، از ثروتمندترین و پرنفوذترین خانوادههای پراگ بودند. پدربزرگِ واسلاو، سالنِ رقص بسیار معروفی به نام «لوسرنا» برپا کرده بود و عمویش، موسس یک استودیوی فیلمسازی به نام «باراندوف» بود، که صنعتِ فیلمسازی در چک را پایه گذاشت. در جریانِ کودتایِ فوریه ۱۹۴۸ خانواده او بخشِ مهمی از ثروت و نفوذش را از دست داد. آنها در سال ۱۹۵۲ به ناچار سالنِ رقص لوسرنا را از دست دادند، هر چند سه سال پس از مصادره آن، اجازه یافتند مدیریت آن را برعهده گیرند. اما در توصیفِ این خانواده به عنوان «مرتجع»، کمونیستها چندان هم منصف و محق نبودند. واتسلاو در دنیایی از امتیازات و افتخارات رشد یافت، با این وجود اطرافیان او نگاهی صرفاً منفعتجویانه به سیاست نداشتند. محفلِ خانوادگی او جایی بود برای گفتوگوهای دائمی و پرسشهای پایدار درباره موضوعات داغِ روز. پدربزرگِ مادریِ واتسلاو، دیپلماتی برجسته و خوشنام بود که آرمانِ اروپای متحد را در سر میپروراند، آرمانی که آن زمان خیلی دور از دسترس و سادهلوحانه به نظر میرسید. در همین سالهای کودکی بود که ریشههای شخصیتِ آتیِ واتسلاو، گرایشهای هنری او در مقام شاعریِ عملگرا و سیاستمداری آرمانخواه شکل گرفت. خانواده متعرض وی به طور مستقیم با اتفاقات فرهنگی و سیاسی چکسلواکی از سالهای۱۹۲۰ تا ۱۹۴۰ در ارتباط بوده و به همین دلیل رژیم کمونیستی چکسلواکی بعد از سال ۱۹۵۰ اجازه تحصیلات دبیرستانی را به هاول نداد و او مجبور به گذراندن دوره های شبانه برای تمام کردن مقطع دبیرستانی شد. وی در سال ۱۹۵۴ موفق به اخذ دیپلم متوسطه شد. سابقهٔ اختلافات سیاسی دوباره دلیلی برای عدم پذیرش وی در دانشکدههای علوم انسانی شد و او به ناچار رشته اقتصاد را برای ادامه تحصیل در دانشگاه پراگ انتخاب کرد. واتسلاو هاول این رشته تحصیلی را بعد از دو سال ناتمام رها کرد. سنت فرهنگی خانواده و علاقه ذهن پویای وی را به دنبال علوم اجتماعی و فرهنگی میکشید و انگیزه روز افزون در وجود وی ایجاد میکرد.او بعد از اتمام خدمت سربازی در سال های۱۹۵۷-۱۹۵۹ به عنوانِ کارگردان پشت صحنه در تئاتری در پراگ مشغول به کار گشت و همزمان تحصیل مکاتبه ای در رشتهٔ دراما در دانشکده هنر دانشگاه پراگ را آغاز کرد. اولین بازی کامل وی در سال ۱۹۶۳با نمایشنامهٔ «جشن باغچه» روی صحنه رفت و جوائز و موفقیت بزرگی برای وی به همراه آورد. به دنبالِ آن نمایشنامه «خاطرات»،از موفقترین کارهایش را خلق کرد. واتسلاو هاول در سال ۱۹۶۴ با خانم اولگا نپلخالوا علی رغم میل خانواده و مخالفت مادرش ازدواج کرد. هاول بیست ساله بود که برای نخستین بار اولگا اسپیلیخالوا را ملاقات کرد. آن دو تقریباً هر روز در کافه اسلاویا با یکدیگر قرار دیدار داشتند. ریشههای خانوادگیِ اولگا و واسلاو تفاوتهای بسیار چشمگیری داشت. اولگا در خانوادهای کارگری بزرگ شده بود که در حومه شهر زیزکوف و در فقر شدید زندگی میکردند. خانواده هاول با این وصلت مخالف بودند، اما آن دو اصرار داشتند که تفاوتهای هر یک از آنها کاملکننده دیگری است و پیوند آنها ترکیبی ایدهآل فراهم ساخته است. در سالهای زندگی مشترکشان و تا زمانِ مرگ اولگا در ژانویه سال ۱۹۹۶، او همواره نخستین کسی بود که نوشتههای واسلاو را میخواند. اولگا قدیمیترین و مهمترین حامیِ افکارِ واسلاو و بعدتر جنبش مبارزاتی شد که هاول پیش میبرد. نامههایی که هاول از زندان به اولگا نوشت، به یکی از معروفترین مجموعه نامه ها تبدیل شد و در سراسر جهان دیده و خوانده شد. اولگا در دورانِ ریاست جمهوری واسلاو، بسیار فراتر از نقشِ عمدتاً منفعلِ «بانوی نخست» بسیار فعال و پر جنبوجوش بود و در سالهای پس از سقوط کمونیسم خیریهای را که بنیان نهاده بود، با جدیت اداره میکرد.
هاول که با نشر غیرقانونی چند نمایشنامه هجوآمیز در اندک مدتی به شهرت رسیده بود، به سال ۱۹۶۸ در جریان “بهار پراگ” به یکی از فعالترین سخنگویان جنبش بدل شد. او در دوران الکساندر دوبچک رهبر اصلاحطلب حزب کمونيست، در سمت دبير “کانون نويسندگان مستقل” از حاميان فعال اصلاحات بود.جوّ اختناقی که پس از افول بهار پراگ در سال ۱۹۶۸ بهوجود آمده بود هاول را برای مدتی از تئاتر و نمایش محروم ساخت ولی فعالیتهای سیاسی وی را بارزتر کرده و وی را وارد دنیای سیاست نمود. پس از سرکوب جنبش بهار پراگ،نشر و اجرای آثار هاول در “چکسلواکی و سراسر اردوگاه سوسياليستی” ممنوع اعلام شد هاول برخلاف بيشتر همکارانش نه کشور را ترک کرد و نه به سازش با رژيم تازه تن داد.مقاومت هاول در برابر سانسور و نظارت دولتی، که به سکوت و اطاعت فرمان میدادند، مقاومتی حیاتی بود. نگارش برای او نیازی انسانی بود و او نشر اثر، چه به صورت چاپی و چه روی صحنه تئاتر را حق طبیعی خود میدانست و حاضر نبود از آن بگذرد. نوشتهها و فعالیت های سیاسی وی باعث به زندان افتادن و تحمل حبسهای پیاپی و طولانی مدت گشت که بیشترین آنها به چهار سال حبس و تحت مراقبت بودن وی انجامید.هاول شاهکار خود، «خرامیدنی حزین» ، داستان سیاستمداری که بیمِ بازگشت به محبس دارد را پس از آزادی از زندانِ چهار ساله نوشت. از جمله دیگر شاهکارهای هاول، «قدرت ضعیفان»، در وصف بعد از توتالیتاریسم است که سیاست و جامعه مدرن را مهیا کننده مردم برای زندگی در دروغ میخواند. هاول در شرایطی سخت و ناهموار قلم میزد. بيشتر اوقات مجبور بود به شتاب و با ترس و لرز بنويسد و نوشته را، پیش از آن که به دست مأموران بيفتد، هرچه زودتر به جای امنی برساند. اثری که با این زحمت نوشته میشد، هرگز روی صحنه نمیآمد. هاول گفته است همواره احساس میکرده که آثارش ناقص هستند، زیرا اثر نمایشی تنها روی صحنه است که جان میگیرد.در پایان دهه ۱۹۸۰ و در جريان خيزش مسالمتآميز مردم چک علیه ديکتاتوری، واتسلاو هاول که به عنوان برجستهترين چهره اپوزيسيون شناخته شده بود، در ۲۰ نوامبر ۱۹۸۹ تشکيل نهادی به نام “ميعادگاه شهروندان” را اعلام کرد، که جنبش را تا پيروزی نهايی هدايت کرد. هاول در ۲۹ دسامبر ۱۹۸۹ از سوی همميهنانش به رياست جمهوری انتخاب شد.او اولین رئیس جمهور غیرکمونیست حکومت کمونیست چکسلواکی شد. وی از مخالفان حکومت دیکتاتوری و کمونیستی چک اسلواکی بود و آن حکومت را پوچستان (Absurdistan) می نامید. وی نقشی کلیدی در پیروزی انقلاب مخملین چکسلواکی داشت، انقلابی بدون خونریزی که منجر به فروپاشی حکومتِ کمونیستی چکسلواکی و تشکیل دو کشور جدید چک و اسلواکی شد.در سال ۱۹۹۰ در اولین انتخابات کشور جمهوری چک پس از انقلاب مخملین به عنوان رئیس جمهور برگزیده شدو زمینه را برای ورود جمهوری چک به بازار آزاد فراهم نمود. از جمله اقدامات مهم وی در اولین دورهٔ ریاست جمهوری فرمان عفو عمومی برای بسیاری از زندانیان و محکومان رژیم گذشته بود، اقدامی که به گفتهٔ بسیاری از منتقدانش آمار جرم را بعد از آن سالها بالا برد. هاول قضاوت محاکم ناعادل را قابل اعتماد نمیدانست. هاول مهمترین دستاورد دوران ریاست جمهوری خود را فسخ و انحلال پیمان ورشو میدانست. او از مهمترین رهبرانی بود که باعث پیوستن اعضای سابق پیمان ورشو به اتحاد ناتو گردید.وی در سال ۱۹۹۸ برای بار دوم به ریاست جمهوری کشورش برگزیده شد ولی این دوران ریاست، دوران کسالت جسمانی وی بود و بیماریهای دستگاه گوارشی و سرطان شش به علت استعمال دخانیات باعث نگرانی دوستداران وی گردید. در دنیای سیاست هاول همواره حمایت کننده ای صبور برای مقاومتهای بدون خشونت بوده است. بیل کلینتون ريیس جمهور سابق آمریکا شخصیت و روش مبارزه وی را به گاندی و نلسون ماندلا تشبیه کرده است.
مخالفت واتسلاو هاول با زدودن و کنار گذاردن مسئولان سیاسی حکومت کمونیستی در دورههای بعد از انقلاب ۱۹۸۹ باعث زیر سؤال رفتن نقش وی در این انقلاب مخملین و فروپاشی کمونیسم در آن کشور شده بود ولی نتایج نظرسنجی سال ۲۰۰۵ واتسلاو هاول را سومین شخصیت محبوب کل تاریخ ملت چک معرفی کرد.در سال ۲۰۰۳ او موفق به دریافت جایزه صلح گاندی از طرف حکومت هند به خاطر حمایتهایش از حقوق بشر در بدترین شرایط و فعالیتهای صلح دوستانه شد. وی از جمله شخصیتهایی بود که به حکومت جمهوری اسلامی ایران به جهت به زندان انداختن اکبر گنجی اعتراض کرده ، خواستار آزادی وی از زندان شد. او همچنین در اکتبر ۲۰۱۰، در یک همایش بینالمللی در پراگ به حمایت از نسرین ستوده وکیل دربند ایرانی پرداخت و خواستار آزادی فوری او از زندان شد.هاول در طول زندگی سیاسی و هنری از طرف گروهها و شخصیتهای بینالمللی زیادی مورد تقدیر قرار گرفته است که از آن جمله میتوان به سال ۱۹۸۹و دریافت جایزه اولاف پالمه در سوئد ،در سال ۱۹۹۰ شناخته شدن به عنوانِ یکی از قهرمانان بزرگ آزادی ودریافت «مدال آزادی» از دستانِ رئیسجمهوری امریکا ومدال آزادی فیلادلفیا در سال ۱۹۹۴، و چندین بارنامزدِی جایزه صلح نوبل اشاره کرد.
او در سالهای آخر زندگیاش به همراه همسر دوم خود، داگمار هاولوا زندگی آرامی به دور از صحنه سیاست داشت. در ابتدای سال ۱۹۹۶ همسر اول هاول درگذشت و چند ماه بعد مشخص شد که عوارض ناشی از بازداشتهای پیاپیِ دورانِ مبارزه و سیگار کشیدنهای مداوم واسلاو را به سرطان ریه مبتلا کرده است. جز تحملِ جراحی، راه دیگری در پیش نبود اما نتیجه آن جراحی که به برداشته شدن بخش بزرگی از یکی از ریهها منجر شد، موفقیتآمیز بود. آن زمان مقالات متعددی در نشریاتِ بینالمللی درباره احتمالِ مرگ رئیسجمهور نگاشته شد با این وجود آنچه واقعیت داشت این بود که رئیسجمهور هاول، درمانِ کاملی را از سر گذارند. کمی نگذشت که دوستیِ نزدیک هاول با هنرمندی به نام داگمار وِسکِرنوآ آشکار شد و آن دو در ژانویه ۱۹۹۷ و در سالگرد مرگ اولگا همسر اول هاول با یکدیگر ازدواج کردند. واکنشها به این ازدواج در جمهوری چک بسیار متفاوت بود. برخی آن را همچون داستانی عاشقانه میدیدند و برخی دیگر این نکته را به یاد میآوردند که از مرگِ اولگا، شریکِ چهل ساله زندگیِ واسلاو، تنها یازده ماه میگذشت. همسرجدید او، زیبا و هنرمند بود اما هیچگاه روابطِ حسنهای با نشریاتِ چک نداشت و از همین رو برخی سیاستمداران مدعی بودند که داگمار تاثیر زیادی روی فعالیتهای سیاسی همسرش خواهد گذاشت، اما حرف و حدیثهای نخستین به تدریج رنگ باخت. در نهایت وی به دلیل بیماری های متعددی از جمله سرطان ریه و در اثر مشکلات تنفسی در سن ۷۵ ساالگی در خانه ییلاقیاش در شمالِ جمهوری چک در خواب در گذشت.
*درباره تیتر : آنکلا مرکل صدر اعظم آلمان در ادای احترام به هاول او را یک «اروپایی بزرگ» که برای آزادی قاره جنگید توصیف کرد.
——————————————————————————————————————————
* این مطلب در دهمین شمارهٔ ماهنامهٔ حقوقی- اجتماعی “خط صلح”، به صاحب امتیازی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران منتشر شد.