یك راهب بودایی ساده . نه بیشتر ، نه كمتر ! *
دالای لاما لقبی است که به رهبر دینی بوداییان تبت داده میشود . واژهی دالایی در زبان مغولی به معنی « اقیانوس» است و لاما (بلا ما) معادل تبتی واژهی « پیر» در معنی مرشد است . برای دالای لاما اغلب پیش از این لقب ، عنوان « حضرت مقدس» بهکار میرود . وی بر رهبران هر چهار مکتب بودایی برتری دارد . در تبت او را نشی یوربو یا « گوهر مکمل آرزوها » نیز می نامند .
در حال حاضر این لقب به جامفل نگاونگ لبسنگ یشه تنزین گیاتسو تعلق دارد . وی زاده ۶ ژوئیه ۱۹۳۵ در روستای كوچكی در شمال شرقی تبت ، چهاردهمین دالای لاما در تاریخ است . پدرش چوئه کیونگ تسرینگ و مادرش دیکی تسرینگ نام داشتند . آموزش او در زمینه مسایل دینی بوداییان تبتی و همچنین سایر علوم و زبانهای خارجی از سن چهار سالگی آغاز شد . تنزین گیاتسو یکی از شانزده فرزند یک خانواده کشاورز در استان “آمدو” تبت بود و در همان سن دو سالگی به عنوان حامل روح و خرد تناسخ یافته دالایی لامای سیزدهم و جانشین او اعلام شد و دالایی لامای چهاردهم نام گرفت . وی در سن پانزده سالگی به عنوان رهبر سیاسی تبت بر تخت نشست و از اقامتگاه خود در قصر پوتالا که در شهر لهاسا قرار داشت ، بر بخش بزرگی از سرزمین تبت فرمانروایی میکرد . این در حالی بود که نیروهای جمهوری خلق چین مجدداً این سرزمین را به اشغال درآورده بودند . در پی این تحول ، دالای لاما توافقی را در مورد حدود اختیارات دولت محلی تبت با مقامات چینی امضا کرد و بر اساس آن ، از سوی چین به عنوان رئیس کمیته مقدماتی منطقه خودمختار تبت شناخته شد .
در سال ۱۹۵۶، مردم تبت علیه آنچه که فشار دولت چین بر دولت محلی خود میدانستند قیام کردند که تا سال ۱۹۵۹ و سرکوب خشونت آمیز این قیام به دست ارتش سرخ چین ادامه داشت . در ده مارس ۱۹۵۹ لهاسا پایتخت تبت شاهد بزرگترین تظاهرات سیاسی در تاریخ تبت با این شعار محوری كه چین می بایست تبت را ترك كند و استقلال آن را به رسمیت بشناسد بود . پس از سرکوب این قیام ، دالای لاما همراه با جمعی از رهبران تبتی این سرزمین را ترک کرد و در هند دولت در تبعید تبت را تشکیل داد . حدود هشتاد هزار پناهنده تبتی نیز به او پیوستند . وی در همین سال ( ۱۹۵۹ ) در ۲۴ سالگی در فلسفه بودایی دكترا گرفت .
دالایی لاما از ۱۹۶۰ در درم سالا در هند اقامت گزیده است جایی كه گاه « لهاسای كوچك» خوانده می شود و مقر دولت در تبعید تبت است . در طول چند دهه اخیر دالایی لاما به تلاش های خود برای استقلال مردم تبت ادامه داده است . او به كشورهای بسیاری سفر كرد و در بیش از ۴۶ كشور به سخنرانی ، ملاقات با سیاستمداران و مردمان عادی و سایر فعالیت های صلح آمیز اشتغال داشته است . در سال ۱۹۷۳ در واتیكان با پاپ پل ششم ملاقات كرد . او از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ چندین بار با پاپ ژان پل ملاقات كرد. در طول این سال ها با مراجع مذهبی دیگر نیز دیدارهایی داشت . در سال ۱۹۸۹ به دلیل مدافعه ی مبنی بر اجتناب از خشونت جایزه نوبل صلح به او اهدا شد .
از جمله آموزه های دالایی لاما برای هوادارانش می توان به مفهوم «صلح درونی» اشاره کرد . وی معتقد است بدون بسط و گسترش صلح و آرامش ضمیر نمی توان به صلح و صفای فردی و نیز به صلح با جهان دست یافت . دالایی لاما « صلح درونی» را امری كلیدی و اساسی می داند و تصریح می كند كه « اگر انسان به صلح و آرامش درونی برسد ، مسائل و معضلات بیرونی بر حس عمیق صلح و آرامش و طمأنینه او اثر منفی نمی گذارد . در آن حالت ذهن ، فرد باآرامش و درایت و در حالی كه شادمانی درونی اش را حفظ می كند با مسائل روبرو می شود . »
دالایی لاما در مورد نظام های حكومتی بر این گمان است كه « هیچ نظام حكومتی ای كامل نیست اما دموكراسی نزدیك ترین نظام به نهاد بشر است . دموكراسی تنها بنیان استواری است كه بر پایه آن می توان یك بنای سیاسی جهانی عادلانه و آزاد ساخت .» نظر دالایی لاما در مورد حقوق بشر بر این پایه استوار است كه مسأله حقوق بشر چنان اهمیت بنیادینی دارد كه نباید هیچ اختلافی در مورد آن وجود داشته باشد . او بر آن است كه نه تنها در مورد پایبندی به حقوق بشر بلكه در مورد تعریف این حقوق نیز باید اتفاق نظر و اجماع جهانی وجود داشته باشد . حتی مخالفت ها را در این مورد برنمی تابد و می گوید : «اخیراً برخی از حكومت های آسیایی این نظر را مطرح كرده اند كه معیارهای حقوق بشر كه در اعلامیه جهانی حقوق بشر بیان شده است معیارهایی است كه غرب بنیان گذاشته و نمی توان آنها را در مورد آسیا و سایر مناطق جهان سوم به كار بست چون این سرزمین ها از لحاظ فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی وضعشان با غرب متفاوت است .» دالایی لاما اعلام می كند كه این نظر را نمی پذیرد و معتقد است كه بیشتر مردم آسیا نیز این نظر را تأیید نمی كنند . « زیرا در سرشت همه انسان هاست كه برای آزادی و برابری و منزلت حقیقی شان بكوشند و در واقع عمدتاً حكومت های اقتدارگرا و تمامیت طلب هستند كه با جهانی شدن حقوق بشر مخالفت می كنند .» دالایی لاما برای شفقت بر دیگران ارزش خاصی قائل است . در این باره می گوید : «من ایمان دارم كه یكی از عوامل اصلی كه ما را از درك و اذعان به وابستگی درونی میان انسان ها باز می دارد تأكید بیش از حد ما بر پیشرفت مادی است . بدون آنكه خود كاملاً از آن آگاه باشیم چنان غرق در جست وجوی امور مادی هستیم كه اساسی ترین اوصاف بشری از جمله شفقت ، نگرانی برای سرنوشت دیگران و همكاری با هم را از یاد برده ایم .»
او در پایان یكی از سخنانش چنین می گوید : «علایق و دلمشغولی های من چقدر اهمیت دارد؟ برای من كاملاً روشن است كه هر چقدر هم كه مهم باشم فقط یك فرد هستم در حالی كه دیگران از لحاظ شمار و اهمیت نامحدودند…»
* نقل قول معروف از دالایی لاما كه غالباً در معرفی خود می گوید: « من فقط یك راهب بودایی ساده ام – نه بیشتر ، نه كمتر.»
——————————————————————————————————————————
* این مطلب در دوازدهمین شمارهٔ ماهنامهٔ حقوقی- اجتماعی “خط صلح”، به صاحب امتیازی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران منتشر شد.