فرد، جامعه و سلامت روان
از راست: مصطفی کاظمیان، فروغ جعفری، مژگان کاهن، فریده جعفری، ناهید کشاورز، حسن مکارمی، رضا کاظمزاده
همایشهای روانپژوهان ایرانی خارج از کشور یکی از معدود همایشهای تخصصی است که برای عموم مردم برگزار میشود. همایش امسال در مقایسه با همایشهای برگزار شده بیشترین تعداد شرکت کننده را به خود اختصاص داده بود. علاوه بر این، همچون سالهای گذشته درصد بسیار بالایی از شرکتکنندگان را زنان تشکیل میدادند. هر چند مردان بیش از همایشهای گذشته در این دوره مشارکت و حضور داشتند.
همایش روانپژوهان شش سال پیش برای اولین بار در شهر کلن آلمان پایه گذاشته شد. از آن پس تاکنون در آلمان شهرهای کلن و هانوفر، در انگلستان شهر لندن و در هلند شهر روتردام میزبان این همایش بودهاند.
مدیتاسیون با آگاهی کامل (Mindfulness)
همایش ششم با سایر همایشها تفاوتهای ویژهای داشته است. اولین تفاوت در اجرای آن بود. در آغاز هر بخش همایش، دکتر فریده جعفری از پاریس با روش مدیتاسیون، با تمریناتی، حضار را به کنترل نَفَس و تمرکز بیشتر هدایت میکرد.
«مدیتاسیون با آگاهی کامل، روشی در پیشگیری از افسردگی و کنترل استرس و اضطراب» عنوانی بود که او سخنان و تمرینات خود را بر پایه آن به حضار ارائه داد. فریده جعفری از دلائل همهگیر شدن مدیتاسیون و تاثیراتی که بر مغز و روان آدمی میگذارد گفت. او معتقد است که مدیتاسیون میتواند در بسیاری از رفتارهای انسانی و اختلالات بهوجود آمده مؤثر باشد، ازجمله در کاهش استرس و اضطراب، جلوگیری از بازگشت افسردگی، کنترل رفتارهای غیرقابل کنترل، کنترل و متعادل کردن احساسات، کنترل پرخوری، کاهش و کنترل درد.
سخنان و دو نمونه از تمرینهای دکتر فریده جعفری را در ادامه ببینید:
نگاهی راهبردی به بهداشت روان و بی تفاوتی اجتماعی درایران
حسن مکارمی، دکتر در خدمات راهبردی، روانکاو بالینی و پژوهشگر در دانشگاه سوربن فرانسه، در سخنان خود با عنوان «نگاهی راهبردی به بهداشت روان و بیتفاوتی اجتماعی در ایران» با تاکید بر آمار و دادههای وزارت بهداشت، سازمان بهزیستی و مسؤلان بیمههای درمانی، مقالههای نشریههای داخل ایران و مقالات تحلیلی دانشگاهیان، به تابلوی بسیار سیاهی از سلامت روان مردم و اجتماع و امکانات بهداشتی و روانی اشاره کرد.
به گفته مکارمی آنچه که از برنامهها، طرحها و بودجهبندیهای رایج در این دو زمینه از سوی مسئولان بیان میشود و انعکاس این تابلو در ذهن فعالان اجتماعی امروز ایران، یادآور مفهوم “غفلت همگانی” است. این مفهوم اشاره به عنوان کنفرانسی است که به همت یونسکو در سال ۱۳۹۲ در انستیتوی روانپزشکی تهران با موضوع «سلامت روان و رسانه بر محور چالشهای سلامت روان و غفلت همگانی» برگزار شده است. مکارمی میگوید شاید کارشناسان یونسکو با انتخاب این نام به “زبان بیزبانی” بروز و وجود این فاجعه را به ما گوشزد میکنند.
سخنرانی حسن مکارمی در ششمین همایش روانپژوهان ایرانی خارج از کشور را در ادامه ببینید و بشنوید:
حسن مکارمی میگوید امسال موضوع همایش یعنی «فرد، جامعه و سلامت روان» را کمی گسترده انتخاب کردیم، درحالیکه درهمایشهای پیشین بر روی موضوعی خاص تکیه میکردیم و به یک سمت مشخص میرفتیم. به گفته او علت این بود که احساس کردیم لازم است مقوله سلامتی را از دید مکاتب مختلف روانشناختی بشناسیم و بدانیم که چه انسانی از نظر روانی سالم است و تا کجا میتوانیم یک انسان را سالم بدانیم.
حسن مکارمی همچنین به «زمانه» گفت این همایش از نظر تعداد شرکت کننده و کیفیت شرکت کنندگان بسیار بالاتر از دورههای پیش بود. به تعبیر مکارمی درششمین همایش سرانجام و کم کم افرادی پیدا شدهاند که به مقوله روان و شناخت روان علاقمند هستند و شاید متوجه شدهاند که ما کار جدی انجام میدهیم و هیچ هدف تجاری در این بین وجود ندارد و ما تنها آنچه را که در درون ما از روان و شناخت روان داریم، منتقل میکنیم.
مغز انسان و سلامت روان
مژگان کاهن، روانشناس بالینی ساکن بلژیک با آخرین دستاوردهای علمی درباره «مغز انسان و سلامت روان» به این همایش آمده بود. «نگاهی به دستاوردهای نوروساینس در زمینه رابطه محیط تربیتی و سلامت روان» محور بحث مژگان کاهن در این همایش بود. او در سخنان خود تاثیر عوامل محیطی و تربیتی بر بخشهای خاصی از مغز و چگونگی ارتباط بین آنها و صدمات وارده را نشان داد. او در سخنان خود به اینکه چگونه رفتارهای نادرست که موجب استرس کودک میشود تاثیری منفی در تکامل سیستم مغزی انسان میگذارد اشاره داشت و گفت این موضوع میتواند موانعی در روند رشد بوجود آورد و به رفتار خشن، افسردگی یا اضطرابهای شدید در کودک منتهی شود.
در ادامه سخنرانی مژگان کاهن با عنوان «مغز انسان و سلامت روان» را مشاهده خواهید کرد:
در پاسخ به پرسش زمانه در رابطه با ویژگیهای این همایش، مژگان کاهن ویژگی این دوره را تنوع موضوع میدانست که به اعتقاد او جنبههای بیشتری از موضوع سلامت روان را دربرگرفته بود. او نکته مهم دیگر را برخورد فعال شرکتکنندگان عنوان کرد و گفت سؤالهای خیلی جالبی مطرح شد و بهنظر میآید که واقعاً مشغولیت ذهنی آنها در میان بوده است. به گفته او اگر مشغولیت ذهنی در ارتباط با موضوعی زیادتر باشد، کنجکاوی بیشتر میشود و در نتیجه یادگیری نیز بالاتر میرود. او در ادامه گفت این گونه کنش از سوی شرکتکنندگان همزمان انگیزههای ما، به عنوان برگزار کنندگان را هم بالاتر میبرد.
سمپتومهای روانی:
باورهای رایج جمعی دربرابر رویکرد علمی- تخیلی
مصطفی کاظمیان، پزشک و دستیار ارشد روانپزشکی– روان درمانی از سوئیس از دیگر سخنرانان این همایش بود. او با موضوع «سیمپتومهای روانی: باورهای رایج جمعی در برابر رویکرد علمی – تحلیلی» به این همایش آمده بود. او سخنان خود را با این پرسش شروع کرد که: «فهم و دریافت ما از مفهوم سلامت روانی و نیز اختلالات روانی تا چه حد واقعی یا علمی و تا چه اندازه برگرفته از پیش فرضها و باورهای جمعی نامستدل و آزمون نشده است؟»
مصطفی کاظمیان به طور مشخص به مسئله اختلالات یا مشکلات روحی– روانی اشاره کرد که نقش قضاوتها و باورهای جمعی دربارهشان مهم و پر رنگ است. او معتقد است اگر به سلامت فردی و اجتماعیمان میاندیشیم، ناگزیر و ناچاریم به شکل روشنتر، بیپرواتر و حتماً علمیتری با موضوع اختلالات روانی و نشانه شناسی آن مواجه شویم. او گفت که مواجه شدن با مشکلات روحی – روانی یا طرح تشخیص بالینیشان با مقاومتهای ناخودآگاه زیادی از سوی فرد یا خانوادهاش روبروست که شاید تا حد زیادی به تابوها و انگارههای فرهنگی ما مربوطند و البته این موضوع بخصوص در شهرهای کوچکتر بیشتر به چشم میخورد. به گفته او هنوز هم خیلی از ما ایرانیان در زبان روزمره، فرد درگیر با این مشکلات یا اختلافات را “دیوانه” یا “روانی” یا نگون بختی که “قرص و دوا” مصرف میکند، مینامیم.
سخنان دکتر مصطفی کاظمیان را در ادامه مشاهده میکنید:
مصطفی کاظمیان که برای سومین سال در همایش روانپژوهان شرکت میکند، درباره ویژگی همایش این دوره به زمانه میگوید: این یکی از معدود امکاناتی است که کسانی که در این رشته کار میکنند و فارسی زبان هستند، بتوانند گفتوگوی مستقیم با مراجعان و شرکتکنندگان فارسی زبان داشته باشند که این یک امکان خاص هست. نکته دیگری که توجه دکتر کاظمیان را به خود جلب کرده این است که امکان گفتوگو با شرکتکنندگانی که از کشورهای مختلف اروپایی به این سری از همایشها میآیند و دارای تجربیات مشترک، مانند این که از ایران خارج شدهاند و در اروپا زندگی میکنند، هستند فراهم میشود. ویژگی دیگر این که در حوزه روانشناسی و روان درمانی بهنظر میآید که متاسفانه بحث علمی در کنگرههای عمومی خیلی کمتر مطرح میشود. به گفته مصطفی کاظمیان این دست همایشها این امکان را به شرکتکنندگان میدهد که در بحثهای علمی و تخصصی شرکت کنند. کاظمیان نیز مانند دیگر متخصصین حاضر به فعال بودن شرکتکنندگان دربحثها اشاره میکند و به عنوان یک نکته مثبت میگوید بحثهای دو جانبه زیاد بود، کنجکاویها و پرسشهای زیادی بود که بهنظرم اینها مهمترین بخش همایش هستند. به گفته مصطفی کاظمیان بدون پرسش هر جوابی را مطرح کردن، اشتباه است.
توانمندیهای شخصیتی: چشماندازی نوین در روانشناسی
از دیگر ویژگیهای همایش امسال حضور یک سخنران از داخل ایران بود. فروغ جعفری، دکتر روانشناس و استادیار دانشگاه با موضوع «توانمندیهای شخصیتی: چشماندازی نوین در روان شناسی»، روانشناسی مثبت را در مقابل روانشناسی سنتی قرار داد و بر لزوم تقویت جنبههای مثبت شخصیتی فرد و نه توجه بیش از حد بر نقاط ضعف تاکید کرد. او گفت: «تاکید روانشناسی مثبت بر بخشهای مثبت، عالی و سالم انسان به جای کاهش و رفع نقایص، ضعفها و اختلالات است، همچنین می توان بر رضایت فرد از دستیابی به احساس خوب بودن شخصی و شکوفایی به جای تاکید صرف بر رفع علایم اختلال و رساندن آنها به معیار بهنجار تاکید کرد.»
سخنان فروغ جعفری در ششمین همایش روانپژوهان ایرانی خارج از کشور را در ادامه مشاهده میکنید:
فروغ جعفری استقبال مردم از این همایش را خیلی خوب ارزیابی میکند. انگیزه و توجه حاضرین در همایش نکته ویژهای بوده است که توجه او را به خود جلب کرده است. به گفته او «حتی با وجود ساعات طولانی برنامه، خستگی و خواب آلودگی در شرکتکنندگان نمیدیدم. خیلی ها اطلاعات داشتند و اینکه راجع به موضوعی از دیروز تا امروز رفتهاند و در اینترنت جستجو کردهاند، یعنی اینکه آدم هایی پرانگیزه هستند، مشتاقند، سلامت روانشان و زندگی کردنشان و مسائل روانشناسی برایشان مهم و دغدغه زندگیشان است. فروغ جعفری به این نکته اشاره میکند که کمتر همایشی را در ایران به این شکل دیده است که حاضران به این میزان سؤال کنند، اظهار نظر کنند و به سخنران را به چالش بکشند. او همچنین معتقد است به دلیل این که بیشتر حاضران مهاجر یا پناهنده بودهاند، روانشناسی را باید با دیدگاه کاملا خاص و یا گرایشی با آنها کار کرد. مثلا آن روانشناسی که ما برای خود هلندیها و یا خود ایرانیها به کار میبریم، برای این دسته از افراد بایستی شاخهای متفاوت در نظر گرفته شود. انگار دغدغههایشان با دغدغههای همین افراد در ایران فرق میکند. او در این ارتباط معتقد است که بهخاطر آن عینک اجتماعی و آن مشکلاتی که این مهاجران داشتهاند، باید برای کمک به آنها عینک خیلی پررنگی به چشم زد.
رضایت از زندگی
ناهید کشاورز، روان درمانگر و مشاور امور مهاجران، موضوع «رضایت از زندگی» را در این همایش ارائه داد و درآن احساساتی چون خوشبختی، شادی و رضایت از زندگی و تاثیر آنها را بر مغز انسان مورد بررسی قرار داد. او گفت: شادی یک احساس قوی است که درنتیجه شرایط مطلوب ناگهانی ایجاد میشود، یک احساس خوشی گذراست و محدود به یک دیدار یا رویداد خاص یا یک شرایط ویژه است. به گفته ناهید کشاورز خوشبختی، احساسی جدیتر و پایدارتر از شادی است. خوشبختی میتواند مجموعهای از لحظات شادیآور باشد. این احساس به دلیل دائمی نبودن، انسان را همواره در تلاش برای رسیدن به آن نگه میدارد. او همچنین به تاثیر احساس شادی و خوشبختی بر مغز انسان پرداخت و گفت که در مغز مرکزی وجود دارد که به محض اینکه اتفاق خوبی روی دهد که تا قبل از آن انتظارش وجود نداشت، فعال میشود و هورمون دوپامین را که به هورمون شادی معروف است، تولید میکند. تاثیر این هورمون این است که مغز بهتر کار میکند، تمرکز بالا میرود و شخص دقت بیشتری پیدا میکند و همینطور حسهای خوبی را که ما به آنها نیاز داریم را بوجود میآورد. به واقع تاثیر دوپامین باعث میشود که همواره به دنبال ایجاد شرایطی باشیم که باعث تولید این هورمون شود. انسان برای تکرار دوباره این احساسها درجستجوی دائم است و گاه برای یافتن آنها به کارهایی دست میزند که این حالات را به شکل دیگر برایش ایجاد کنند، مثل روی آوردن به مصرف مواد مخدر یا انواع دیگر اعتیاد.
سخنرانی ناهید کشاورز با عنوان «رضایت از زندگی» را در ادامه مشاهده کنید:
بر اساس گفتههای ناهید کشاورز احساس خوشبختی معمولا با احساس رضایت از زندگی اشتباه میشود. درحالیکه خوشبختی و شادی احساساتی زودگذر هستند، رضایت از زندگی یک احساس پایدارخوب است که کمتر به شرایط ناپایدار بیرونی وابسته است و بیشتر یک حسی درونی است. احساس رضایت از زندگی روندی است که درتفکر انسان نسبت به زندگی شکل میگیرد. دراحساس رضایت از زندگی شکاف میان خواستهها و واقعیتها کم میشود. رضایت از زندگی یک روند یکنواخت نیست و بطور دائم درحال تغییر است. تغییراتی که براساس شرایط سلامتی، اقتصادی، روابط، سن و تغییرات اقلیمی فرد بوجود میآیند و میتوانند شرایط جسمی و روحی نامطلوبی هم برای فرد بهوجود بیاورند. شرایطی که در دورهای فرد از آن رنج ببرد، اما راضی از زندگی با توجه به دانش و تجربیاتش و آرامش درونیاش میتواند دوباره به حالت سابق خود بازگردد و برای مشکلاتش راه حلهای بهتری بیابد.
نقش نظام میان کنشی در کنترل اضطراب
رضا کاظم زاده، روانشناس بالینی، رواندرمانگر خانواده و مدیر کلینیک روانی اگزیل در بلژیک، سخنان خود را با عنوان «نقش نظام میان کنشی در کنترل اضطراب» با مروری بر سه مرحله از تاریخ علم روانشناسی آغاز کرد. اولین مرحله در قرن نوزدهم که در آن دیوانگی به حوزه علم وارد شد. دوره دوم درابتدای قرن بیستم و رشد روانکاوی بود که درنهایت منجر به پیدایش نظریه سیستمیک در سومین دوره در دههی شصت میلادی شد.
سخنرانی رضا کاظمزاده را در ادامه مشاهده میکنید:
رضا کاظمزاده ناهماهنگی میان شخصیت و نظام میانکنشی را منشاء بسیاری از اختلالات شخصیتی دانست و با مثالهای عینی و نقد چند فیلم این اختلالات را توضیح داد. او در سخنان خود بخش مهمی از اختلالات شخصیتی را ناشی از اختلالات میانکنشی عنوان کرد.
در همین زمینه:
- اندیشه به دیگری در همایش روان پژوهان ایرانی – لندن
- سومین همایش روانپژوهان ایرانی خارج از کشور در کلن
زمانه مدیا